باشگاه اسب سواری دُلدُل

معرفی باشگاه اسب سواری دُلدُل استان یزد

باشگاه اسب سواری دُلدُل

معرفی باشگاه اسب سواری دُلدُل استان یزد

دُلدُل به چه معناست؟

دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۲۶ ب.ظ

دُلدُل، بر وزن بلبل نام مَرکب پیامبر (ص) که هنگام درگذشت همراه با مرکب‌ها و مایملک شخصی دیگر نظیر عمامه، جامه و عصا و انگشتری و نظیر آنها، به وصی خود حضرت علی بخشید. پس از شهادت آن حضرت، دلدل به امام حسن (ع) و سپس به امام حسین (ع) و پس از ایشان به محمد بن حنفیه رسید.

محتویات

هدیه مقوقس

به گفته طبری در سال هفتم هجری حاطب بن ابی بلتعه از نزد مقوقس (حاکم اسکندریه) چند هدیه نزد پیامبر (ص) آورد، از جمله کنیزی به نام ماریه قبطیه و خواهرش سیرین، و استری به نام دلدل و درازگوشی به نام یعفور و جامه‌ای.[۱][۲][۳]

البته گزارش دیگری نیز وجود دارد که دلدل را فروة بن عمرو جذامی فرماندار قیصر روم در اردن فعلی به پیامبر(ص) هدیه داده بود.[۴]. این نخستین استری بود که در اسلام دیده شد.[۵] [۶][۷]

دلدل استر یا قاطری خاکستری رنگ بوده و به همین دلیل گاهی آن را بغلۀ شهباء یا بغلۀ شبهاء نامیده‌اند.[۸] [۹]

مولوی:
گفتی سرمست در سبزه و گل است
یا سواره بر براق و دلدل است
مثنوی معنوی، دفتر دوم، ص338، بیت 3793

مرکب های رسول خدا (ص)

دلدل در غزوه حنین مرکب پیامبر(ص) بوده است.[۱۰][۱۱] رسول اکرم (ص) مرکب‌های دیگری نیز داشته و طبق عادت برای اشیاء شخصی خود از سلاح‌ها، شمشیرها، عصاها و مرکب‌ها نام‌گذاری می‌نمود.

دیگر اسب‎های سواری آن حضرت، المرتجز و ذوالعقال و السکب و الشحاء و البحر نام داشته‌اند. همچنین استر دیگری به نام ایلیه و درازگوشی به نام عفیر یا یعفور (هدیۀ مقوقس) داشته‌اند. همچنین ناقه‌ای به نام غضباء که گاه صحباء و قصواء هم نامیده می‌شده است.[۱۲][۱۳][۱۴] [۱۵] [۱۶]

پس از پیامبر (ص)

ابن شهر آشوب در مناقب آل ابی طالب نقل می‌کند که روزی عباس عموی پیامبر (ص) به نزد علی بن ابی طالب آمد و به ایشان گفت من عموی پیامبرم لذا میراث او- که چیزی جز دلدل و شمیشرش ذوالفقار و زره و عمامه‌اش نیست – به من می‌رسد حضرت علی(ع) فرمود: میراث انبیاء به اوصیاء آنان می رسد نه به دیگران، حتی فرزندانشان و سپس با او مماشات کرد و گفت هر یک از این چیزها را توانستی به دست بگیری متعلق به شماست. و این اشیاء به طرز شگفت آوری گویی که جاندار و ذیشعور باشند به تملک او در نمی آمدند تا نوبت به دلدل رسید یکی از مشاوران عباس به او گفت علی به تو ترفند می‌زند. برای دفع آن وقتی که خواستی دلدل را سوار شوی آن را یاد کن و بسم الله بگو و این آیه را بخوان.

إِنَّ اللَّـهَ یمْسِکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ أَن تَزُولَا ۚ وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَکَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ ۚ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورً‌ا ﴿۴۱﴾ (ترجمه: همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه می‌دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچ کس آنها را نگاه نمی‌دارد؛ اوست بردبار آمرزنده.)[۳۵–۴۱]

چون دلدل دید که عباس آهنگ او را دارد رم کرد و چنان شیهه‌ای کشید که نظیر آن شنیده نشده بود و از مهابت آن عباس بیهوش درافتاد. و حضرت علی (ع) دستور داد استر را بگیرند اما نتوانستند آنگاه خود حضرت علی (ع) آن را با نامی غریب خواندند آنگاه دلدل رام شد و حضرت همراه حسنین علیهم‌السلام سوار بر آن شدند. و در حالی که زره پیامبر را در بر و عمامۀ او را سر داشتند با ادای شکر الهی با همان هیئت به منزل خود رفتند.[۱۷][۱۸]

طبق بعضی گزارش‌های دیگر پیامبر(ع) دلدل را در عزوه حنین به علی(ع) بخشید، و از او پرسید چرا اسب سوار نمی شود، علی پاسخ داد اسب برای تعقیب و فرار است و من به کسی که بگریزد حمله نمی کنم و از حمله کسی فرار نمی کنم، بنابراین استر برای من کافی است.[۱۹][۲۰]

دوران امام علی (ع)

حضرت علی (ع) تا پایان عمر بر دلدل سوار می‌شد و در بیشتر غزوه‌ها و جنگ‌ها مرکب وی بود. بنابر بعضی روایات حضرت علی(ع) در جنگ جمل و نهروان بر بردلدل سوار بوده است.[۲۱][۲۲]

سرانجام

پس از شهادت حضرت علی (ع) دلدل به امام حسن (ع) و سپس به امام حسین (ع) و پس از ایشان به محمد بن حنفیه رسید. دلدل بسیار پیر شده بود و چشمانش درست نمی‌دید و دندانهایش ریخته بود و غذای او را در دهانش می‌گذاشتند تا روزی به منطقه‌ای به نام مبطخه یا مطبخه که متعلق به قبیله بنی مذحج بود، وارد شد و مردی او را از پای درانداخت.[۲۳] [۲۴]

بر اساس بعضی از گزارش‌های تاریخی دلدل تا زمان معاویه زنده بوده است.[۲۵]

دلدل در ادبیات فارسی

وصف و ستایش حضرت علی(ع) با دلدل از پیشینه گسترده قابل توجهی در ادبیات فارسی برخوردار است، این گستردگی هم در متون ادبی و شعر کلاسیک و هم متون منظوم مذهبی و عامیانه با تعابیر مختلف و گویش‌های متفاوت دیده می شود.[۲۶][۲۷]

خود دلدل نیز در ادبیات فارسی از ویژگی‌هایی همچون رهواری و تیزتکی برخوردار است.[۲۸]

در اشعاری که بیشتر صبغه آئینی دارد می‌توان این واژه را یافت،[۲۹] [۳۰]

حتی گاهی از زبان خود حضرت علی(ع) در این گونه شعرها رجزهایی دیده می‌شود مثل:

بلی من حیدر دلدل سوارم[۳۱]

در سروده‎های شاعران

ناصرخسرو:
کی شدستی نفس من بر پشت حکمتها سوار
گرنه پشت من سوار دلدل شهباستی
ناصرخسرو، ص 228
مسعودسعد:
سنگ در زیر پای او گرداست
رخش خیز است و دلدل آوردست
مسعودسعد،ص564
دوبیتی های عامیانه:
علی دیدم علی در خواب دیدم
علی در مسجد و محراب ودیدم
علی دیدم سوار دلدلش بود
چو قنبر در کنارش می دویدم
پناهی، ص 75و بختیاری، ص376
دوبیتی های عامیانه:
سحرگاهی صدای بلبل آمد
صدای بلبل از شاخ گل آمد
برای خاطر شاه شهیدان
امیرالمومنین با دلدل آمد
مویدی محسنی، ص684
دوبیتی های عامیانه:
سفر کردم من از بهر توسل
قدمگاه علی با اسب دلدل
عرق از سینه پاک محمد
چکیده بر زمین حاصل شده گل
هدایت، ص103و پناهی، 75

افسانه ها

در فرهنگ عامیانه و متون فارسی افسانه هایی به دلدل نسبت شده که در آنها حضرت علی(ع) سوار بر دلدل کارهای خارق العاده ای انجام می دهد، افعالی همچون باراندن ابرها جنگ با دشمنان.[۳۲] [۳۳]

در گوشه و کنار ایران اماکن متبرکه و قدمگاه‌های زیادی وجود دارد که طبق باورهای عامیانه، حضرت علی(ع) با دلدل از آنجا گذشته و اثری از خود بر جای گذاشته است. در بعضی از اینها جای پای دلدل به صورت اعجاب برانگیزی بزرگ می باشد، [۳۴] [۳۵] [۳۶] مثلا در بلوران کوهدشت، زیارتگاهی به نام دلدل وجود دارد و بیشتر محل مراجعه فرقه اهل حق است. در آنجا سنگ گودی وجود دارد که به باور مردم جای سم دلدل است.[۳۷]

ارج و قرب دلدل تا آن اندازه پیش رفته که وارد سوگندها، لالایی‌ها[۳۸][۳۹] و ضرب المثل‌ها[۴۰] شده است.

شهرت دلدل به بیرون از ایران نیز کشیده شده، مثلا در شهر لاهور در ایام محرم دسته های علمدار از بخشهای مسلمان نشین عبور می کنند که نام یکی از آنها دلدل است.[۴۱] همچنین در روز پنجم محرم اسبی را به یاد دلدل با زین و زره تزیین می کنند. [۴۲]

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۹:۲۶
حسین توکلی